زمین شعر من شد شوره زاری،

دگر تخم سخن در وی نروید.

گل شعر ترم پژمرد و خشکید،

گل خشکیده را دیگر که بوید؟

زمین شعر من گور هوس شد،

مزار غوره مرگان دل من.

گهی درد و گهی غم کاشت تقدیر

برای کشت گردان دل من.

 کشم آزار بس از بهر آثار،

که آثاری در آن از غم نبینید.

به چشم کم مرا بینید، غم نیست،

ولی شعرم به چشم کم نبینید.

نمی نالد دگر چون شوربختان،

دل پرشور من از بخت شورم.

کتابی گر نشد شعر دل من،

کتیبه می شود در سنگ گورم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کوله پشتی ۳۷ لیتری چریکی شرکت علم وصنعت علاقه های موفقیت و راه های موفقیت نظم دهنده روتختی چهار سر تی اس جدال اکبر ترفند های SEO دیوارپوش چرمی درباره چوب Trey