خوار گردد غم، اگر غمخوار ما یاری شود،

گل شود خار و یقین هر زیب گاری شود.

در وطن بودم، مرا پروای آزاری نبود،

بی وطن آزرم ها صد رنج و آزاری شود.

زهر گفتار و سخن بدتر بود از زهر مار،

زهر مار آخر دوای درد بیماری شود.

آن سفیداری که دارد سایه عمری بر سرت،

برکن از بیخش، اگر او پایه داری شود.

می رود از دست کار و دست می ماند ز کار،

نابکاری با فریب ار مانع کاری شود.

زهر بادا طعم تریاک حسد بر کام او،

بر خمار کیف او هر کس گرفتاری شود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طلق و پلکسی ارت گلس sharinarc هکرای کلاه سفید(هکر حرفه‌ای) اشعار شاعران معاصر بورس 24 آریانا موزیک مدرسه ي شاداب